مراقب فکرهاتون باشین. مراقب روح و روانتون باشین. انقدر به خونه و ماشین و شغل و درآمد و امکانات و چیزای مادی فکر نکنین.
میدونین من این روزا شاهد چی هستم؟ آدمای بیماری که دیر یا زود کارشون به تیمارستان میکشه. چرا؟ چون یک عمر بهجای در لحظه زندگی کردن، تمام فکر و ذهنشون درگیر رؤیا و خیالات و اوهام گذشته.
فکر نکنید این اتفاق برای شما نمیافته! اگه مراقب نباشین آرومآروم به نقطهای میرسین که خودتونم نمیفهمین حالتون خوب نیست.
نمونهش پدر خودم. یک عمر خودشو درگیر فکرای الکی کرد. هیچوقت سعی نکرد از زندگیش لذت ببره. همیشه از آینده ترسید. الان که چند سالیه بازنشسته شده هر روز حالش داره بدتر میشه. منم دیگه واقعا نمیدونم باید چیکار کنم! میدونم که یه روزی باید بابامو تو مرکز اعصابوروان ملاقات کنم.
فکر نکنید من غم ندارم، غرورم اجازه نمیده بیام از مشکلاتم بگم، نمیخوامم حال کسی رو بد کنم، ولی الان اینو گفتم که یه تلنگر بزنم بهتون، که اگه دارین تو این راه پیش میرین، جلوش رو بگیرین تا دیر نشده.
با ترس و حسرت زندگی نکنید. ما اگه به چیزی نیاز داشته باشیم، اون یه روان سالمه که تو هر وضعیتی بتونیم تصمیمگیری کنیم. فکر کنید وسط قصر دارید زندگی میکنید، ولی یه روان سالم نداشته باشید. به چه درد میخوره؟!
مراقب خودتون باشید.